نفرین بر صهیونیسم

ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است مابرآنیم که این ذکر جهانی بشود

نفرین بر صهیونیسم

ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است مابرآنیم که این ذکر جهانی بشود

پروتکلهای 24 گانه صهیون (قسمت اول)

چنیدن سال پیش صهیون ها دور هم جمع شدند و اساس نامه ای را تالیف کردند که طی آن قرار است بر دنیا مسلط شوند . اگر اشتباه نشود این پروتکل ها در روزنامه ها آن زمان منتشر شد و بعد از این که صهیون ها به خود آمدند دریافتند که انتشار این پروتکل ها به ضررشان است . بنابر این سعی در جمع آوری آن کردند اما به هر شکل این پروتکل ها در جهان پخش شد و در دهه 1370 در روزنامه های کشور منتشر شد .


قسمت اول


این پروتکل ها منبع خوبی برای محققین نظام سلطه و فراماسونری است تا قدرت تحلیلشان بالا تر رود:




پروتکل شماره 1

* مى خواهیم فارغ از هرگونه لفاظى و عبارت پردازى و تنها از طریق مقایسه و استنتاج، حقایق محیط اطرافمان را مورد بررسى و مداقه قرار دهیم.
* مى خواهیم سیستمى را که ما در آن زندگى مى کنیم از دونقطه نظر یعنى از نظر یهودیها) صهیونیستها( و از نظر غیریهودیها)غیرصهیونیستها( مورد ارزیابى قرار دهیم.
* شمار انسانهایى که داراى غرایز بد و شیطانى هستند، برشمار کسانى که داراى غرایز خوب هستند ، پیشى مى گیرد. لذا، براى آنکه بتوان بر انسانها حکومت کرد، باید به اعمال زور و خشونت و ترور توسل جست. هر انسانى مى خواهد دیکتاتور بشود، زور بگوید و اگر بتواند، رفاه و خوشبختى مردم را فداى خواسته ها و آمال خود گرداند.

* اما چه عواملى این جانور درنده را که اسمش انسان گذاشته اند، از خشونت باز مى دارد؟

* از زمانى که حیات اجتماعى آدمیان آغازگشت، فشارها، رفتارهاى ظالمانه و حیوان صفتانه اى از سوى فرمانروایان باعث شد که توده هاى مردم تحت سلطه درآیند و مطیع فرمانروایان خود شوند. آنگاه باا وضع قوانینى که در واقع همان چهره تغییریافته زور و تهدید هستند، آدمیان به زیر سلطه درآمدند و من در اینجا.، مى خواهم بگویم که طبق قانون طبیعت حق یعنى اعمال زور و فشار.
* آزادى سیاسى تنها یک نظریه است نه یک واقعیت . لذا آدمى باید بداند که چگونه از واژه آزادى سیاسى براى فریب توده ها استفاده کند و سپس آن را براى درهم شکستن قدرت حزب حاکم بکارگیرد .
البته اگر حزب حاکم قبلا خود از چنین شیوه اى براى دستیابى به قدرت استفاده کرده باشد، بهتر مى توان همین شیوه را در مورد او بکار برد. به کمک واژه به اصطلاح آزادى مى توان همین شیوه را در مورد او بکار برد. به کمک واژه به اصطلاح آزادى مى توان پایه هاى حزب حاکم را سست و لرزان ساخت و بى اعتباریش را به توده مردم نشان داد. از آنجا که توده ناآگاه نمى تواند حتى یک روز هم بدون راهنما و رهبر هدفهایش را خود راهبرى نماید، لذا به آسانى رهبرى حزب جدید را مى پذیرد و بدین سان رژیم قدیم جاى خود را به رژیم جدید مى دهد.

* هنگامى که ما به قدرت رسیدیم، یعنى قدرت را از چنگ فرمانروایانى که با استفاده از واژه آزادى بر مردم حکومت مى کنند، خارج ساختیم، طلا جاى قدرت را خواهد گرفت. بنیاد نهادن حکومت براساس آزادى غیرممکن است. زیرا کسى نمى تواند آزادى را در متعارف و متعادل ترین نوع آن بکارگیرد . اگر صرف اً براى مدت کوتاهى مردم را در اداره امور خویش آزاد بگذاریم تا هر کس فرمانرواى خویش بشود ، دیرى نخواهد پایید که انسجام امور از هم گسیخته مى شود و مردم دست به کشتار همدیگر مى زنند و از دولت چیزى جز تلى خاکستر به جاى نخواهد ماند.
* خواه دولتها در اثر ضعف داخلى متلاشى شوند و خواه در اثر چیرگى دشمنان خارجى از بین بروند ، سرانجام زیر نفوذ ما قرار خواهند گرفت. زیرا سرمایه، که به مثابه ریسمان محکمى است ، در دست ماست . دولتهایى که به این ریسمان محکم چنگ نمى زنند، سقوطشان حتمى خواهد بود.

* آنهایى که آزادمنشانه مى اندیشند، ممکن است به سیاستى که ما در بالا خطوط اصلى آن را ترسیم کردیم، ایراد بگیرند و آن را غیراخلاقى تلقى کنند. ولى در پاسخ ایراد آنها، ما این سؤال را مطرح مى کنیم: اگر هر دولتى دو نوع دشمن داشته باشد و براى از بین بردن دشمن خارجى به او اجازه داده شود که براى نابودى دشمن از هر روشى استفاده کند، یعنى مثلا دشمن را غافلگیر کرده و شبانه به اردوگاه او بزند و او را در هم بکوبد آنگاه این عمل را روش غیراخلاقى مى نامید؟ به همین قیاس نابودى دولتهاى حاضر به دست ما که مخرب رفاه عمومى هستند، عملى غیراخلاقى تلقى مى شود؟
* آیا آدم معقولى پیدا مى شود که فکر کند مى توان از طریق بحث و استدلال با مردم عامى که قدرت استدلالشان سطحى است، کنار آمد؟ کنار آمدن با توده مردم فقط با دست گذاشتن روى عواطف و اعتقادات آنها مقدور و ممکن است. اگر بخواهیم با این دسته از مردم که فهم سیاسى ندارند، از طریق استدلال و بحث کنار بیاییم، جز آنکه تخم هرج و مرج را بپاشیم کار دیگرى نمى توانیم بکنیم.
* میان سیاست و اخلاق هیچگونه وجه اشتراکى نیست. فرمانروایى که متکى به اخلاق باشد، نمى تواند سیاستمدارى کار کشته و ماهر از آب درآید و نتیجتاً پایه هاى قدرت سیاسى او متزلزل خواهد گشت. آنهایى که مى خواهند گام در وادى سیاست بگذارند، باید هم نیرنگ باز باشند و هم بتوانند دیگران را متقاعد کنند .صفاتى چون درستکارى و راستگویى خطرى بزرگ براى سیاست بشمار مى روند. زیرا چنین صفاتى شدیدتر از هر دشمنى، فرمانروا از اریکه حکمرانى به زیر مى کشند . البته فرمانروایان جوامع غیرصهیونیست باید چنین صفاتى را دارا باشند تا هر چه زودتر از پاى درآیندو تسلیم م ا شوند . ولى در نظام سیاسى جوامع صهیونیستى، قیودات اخلاقى نباید وجود داشته باشد.

حق یعنى زور

* به اعتقاد ما حق یعنى اعمال زور. واژه حق واژه اى ذهنى است که به هیچ وجه جنبه عینیت به خود نمى گیرد. در نظام سیاسى ما حق این چنین تعبیر مى شود: هر آنچه را که مى خواهم به من بده زیرا من از تو قوى ترم. نیازى نیست که ثابت کنم حق از آن کیست.

حق از کجا شروع مى شود و به کجا ختم مى شود؟

* در هر دولتى که قدرت به طور نامطلوبى سازمان یافته باشد، قوانین و مقررات، اعتبارشان را از دست داده، دستخوش طوفان حوادث مى شوند و سرانجام لیبرالیسم پدید مى آید. طبق قانون حکومت اقویا ، باید تمام مقررات و قوانین را متلاشى سازیم و براى آنهایى که داوطلبانه از لیبرالیسم دست کشیده اند و تسلیم ما شده اند، منجى شویم.
* در شرایط کنونى که تمام قدرت هاى جهان داراى پایه هاى لرزانى هستند، قدرت سیاسى ما داراى پایه هاى استوارى است. زیراوجود آن محسوس نیست. زمانى قدرت ما تجلى خواهد کرد که هیچگونه خطرى آن راتهدید نکند.
* قدرتهاى سیاسى جهان به سبب اعمال لیبرالیسم دچار مشکلات شدیدى هستند. وظیفه ما این است که فارغ از اینگونه مشکلات، به فکر پى ریزى حکومت آینده خود باشیم. ما باید در طرحهاى خودبیشتر به ضروریات فکر کنیم تا به اخلاقیات و بیشتر به هدفها توجه داشته باشیم تا به وسیله ها.
* اکنون طرحى در پیش روى داریم که خطوط اصلى سیاست آینده مان را مى خواهیم از متن آن استخراج کنیم. این طرح به ذکر عواملى که حاصل چند قرن اندیشه و کار آدمى را به هدر داده اند ، مى پردازد. لذا ما نمى توانیم نقش این عوامل را نادیده بگیریم.
* براى آنکه سیاستمان عملکرد رضایت بخشى داشته باشد، نخست باید توده مردم را بشناسیم و به سستى اندیشه، عدم درک و عدم توجه آنها به رفاه خویش پى ببریم. باید بدانیم که قدرت توده مردم قدرتى نامعقول است. کسى که از احوال توده مردم اطلاعى ندارد، نمى تواند آنهارا اداره کند. و نیز کسى که دانش سیاسى نداشته باشد، حتى اگر خیلى هم تیز هوش باشد نمى تواند توده ناآگاه را رهبرى کند و سرانجام جامعه را به پرتگاه سقوط سوق مى دهد.
* تنها کسانى که از همان اوان خردسالى براى رهبرى تربیت مى شوند، مى توانند به مفهوم کلماتى که از الفباى سیاست تشکیل شده اند، پى ببرند.
* اگر افرادى را که از دانش سیاسى بهره ندارند، بر سر کار آوریم، دیرى نمى پاید که در اثر اختلاف میان احزاب، قدرت را از دست داده سقوط مى کنند. آیا مى توان اداره امور یک جامعه را به افرادى که صرف اً به پروتکل های رهبران یهود برای تسخیر جهان منافع خود توجه دارند و هنگام رسیدگى به امور، به منافع خویش فکر مى کنند محول کرد؟ آیا اینگونه افراد مى توانند از خود در برابر دشمن دفاع کنند؟ اگر تصور کنیم که در میان توده مردم کسانى یافت مى شوند که توانایى اداره امور جامعه را دارند، در آن صورت هماهنگى امور سیاسى را بر هم زده ایم و اجراى برنامه ه ا را دشوار ساخته ایم.

ما ستمگریم
* تنها به یارى یک فرمانرواى مستبد و سختگیر مى توانیم طرحهایى را که در پیش داریم به مرحله اجرا درآوریم و میان دستگاههاى مختلف دولت که به مثابه یک ماشین عمل مى کند ، نوعى هماهنگى برقرار کنیم. لذا مى توان چنین نتیجه گرفت که مناسب ترین نوع حکومت براى یک کشور، حکومتى است که در آن قدرت به یک نفر فویض بشود. بدون وجود یک حکومت مطلقه مستبد، تمدن نمى تواند به حیات خود ادامه دهد. و این تمدن تنها به وسیله رهبران و نخبه ها بارور مى شود نه به وسیله توده هاى ناآگاه . توده مردم وحشى است و توحش خود را در هر موقعیتى نشان مى دهد. هنگامى که توده ه ا آزادى به دست آوردند آزادى به صورت هرج و مرج که خود اوج توحش است جلوه گر مى شود

اعتیاد به الکل و افراط در نوشیدن نوشابه هاى سکرآور، مشکلى است که پس از اعطاى آزادى در میان یریهودیها رواج پیدا مى کند. بر ما یهودیه ا لازم است که در چنین مسیرى گام برنداریم . مردم غیریهودى از همان آغاز جوانى به وسیله عوامل ما بى بندوبار و بدون اخلاق بار مى آیند. عوامل م ا عبارتند از معلمان سرخانه، خدمتکاران، منشى ها و زنانى که در خانه هاى ثروتمندان بچه دارى مى کنند. به کمک زنان یهودى مردان غیریهودى را در عشرتکده ها و محلهاى عیاشى به فساد اخلاقى مى کشانیم و آنه ا را از جاده عفت و پاکدامنى منحرف مى سازیم. من این جامعه را که به دست زنها به فساد کشانده مى شود، جامعه زنان نام مى نهم زیرا در فساد و تجمل پرستى دنباله رو دیگرانند.

* دولت ما به جاى آنکه ترس از جنگ را در مردم ایجاد کند، از طریق اعدامهاى ظاهراً قانونى مخالفان را از سر راه برمى دارد و با ایجاد چنین ترسى خود به خود مردم را وادار به تسلیم مى کند. زیر ا بى رحمى و سنگدلى در مجازات موجب ثبوت و استحکام دولت است. به نام انجام وظیفه و با اعمال مجازات هاى شدید و بى رحمانه مى توانیم دولتها را هم وادار کنیم که بدون قید و شرط تسلیم ما شوند.

* منطق ما زورگویى و متقاعد کردن است. در مسایل سیاسى، تنها زور است که پیروز مى شود ب ه ویژه اگر رهبران سیاسى بتوانند آن را مخفیانه اعمال کنند. اگر فرمانروایى نمى خواهد تسلیم دیگران شود، باید با خشونت و نیرنگ به متقاعد کردن دیگران که از اساسى ترین اصول حکومت هستند، متوسل شود. تا زمانى که غیریهود مانع رسیدن ما به هدفهایمان باشند باید فساد، خیانت و رشوه خوارى را رواج دهیم. اگر چپاول کردن اموال مردم منجربه تسلیم شدن آنها در برابر حکومت بشود، نباید در انجام این کار تردیدى به خود راه دهیم.


ما به آزادى خاتمه مى دهیم

* اگر به تاریخ گذشت نگاهى بیفکنیم، درمى یابیم که ما نخستین قومى بودیم که نداى آزادى، برابرى و برادرى را سردادیم. این کلمات بعدها به وسیله مردم غیریهودى، احمقانه و طوطى وار تکرار شدند و ناآگاهانه خود را گرفتار ساختند و آزادى را که در برابر فشارهاى توده ناآگاه چون سد محکمى بود ، از بین بردند .خردمندان غیریهودى نمى توانند خود را از مطلق گرایى و ذهنیت و عالم تجرد بیرون آورند و واقعیات را مورد قبول قرار دهند. آنها هیچگاه متوجه تضاد موجود میان آنچه مى گویند و آنچه عمل مى کنند ، نمى شوند. آنها متوجه نمى شوند که افراد داراى استعدادها، قابلیتها و شخصیتهاى متفاوتى هستند. آنها باور نمى دارند که توده مردم کور و ناآگاه است. آنان باور نمى دارند، کسى که از میان توده مردم برخیزد نمى تواند رهبر بشود. آنها نمى پذیرند که استعداد رهبرى در میان یک تبار از پدر به فرزند منتقل مى شود . آنان با نادیده گرفتن چنین حقایقى برخلاف موازین طبیعت گام برداشتند و ما مى بینیم که مسأله ارثى بودن رهبرى، به دست فراموشى سپرده شده و همین امر هم باعث شده است که ما روز به روز به موفقیت نزدیکتر شویم.

* اشاعه کلماتى چون آزادى، برابرى و برادرى در چهارگوشه دنیا به ما نسبت داده مى شود . ما باید از واملمان که ناآگاهانه پرچم مان را با شور و شوق فراوان برافراشته اند، سپاسگزار باشیم. مى دانیم که کلمات مذکور در طول تاریخ همچون آفتى رفاه، صلح، آرامش، همکارى و اساس حکومت غیر یهودیان را نابود کرده اند. البته بعداً یادآور خواهیم شد که عوامل دست نشانده، ما چگونه به پیروزى نهائى ما کمک خواهند کرد یا این امکان را مى دهند که ورق برنده به دست ما بیفتد. معناى این کلام آنست که در آینده خواهیم توانست هر نوع امتیازى را از جمله (اریستوکراسى)اشرافیت و سرمایه دارى( جوامع غیر یهود ی) را چون سد ى دربرابر پیروزیمان قرار دارد، نابود کنیم و بر خرابه هاى اریستوکراسى غیریهود، اریستوکراسى خود را که مبتنى بر ثروت و رهبرى افراد تحصیل کرده است، بنا نهیم. باز یادآور مى شویم که دانش و ثروت دو شرط اساسى ، براى تشکیل این اریستوکراسى هستند. ثروت را در اختیار داریم و دانش رهبرى را حکماى پیشین برایمان فراهم آورده اند.

* اگر در رابطه هایمان، دست روى حساس ترین عصب ذهن آدمیان بگذاریم ، خیلى زود به پیروزى خواهیم رسید و این اعصاب حساس ذهن آدمى، عبارتند از زراندوزى، مال پرستى و تنوع طلبى در ارضاء نیازهاى مادى هر یک از این خواسته ها به تنهائى مى تواند آدمى را تسلیم ما بکند.

* مجرد و ذهنى بودن مسأله آزادى، به ما کمک مى کند که به توده هاى مردم در سراسر دنی ا بفهمانیم که دولتهایشان فقط ناظر خرج ثروت هاى مردم هستند و مى توان دولتها را مانند دستکشهاى کهنه زود به زود عوض کرد.

* از آنجا که تغییر دادن رهبریهاى ممالک جهان مقدور و میسر مى باشد و از آنجا که مى توانیم نقش بسیار مهمى در اینگونه تغییر و تحولات داشته باشیم، لذا برایمان آسان خواهد بود که اختیار انتصاب و انتخاب رهبران جهان را به دست گیریم.


پروتکل شماره 2

** تا آنجا که مقدورمان باشد، باید از بروز جنگى که بسود ناحیه اى خاص منجر شود، جلوگیرى کنیم. آنگاه جنگ را به صحنه اقتصاد مى کشانیم تا طرفین متخاصم به خوبى تسلط همه جانبه م ا را دریافته و تسلیم عوامل بین المللى ما شوند. حقوقى بنام حقوق بین الملل وضع خواهیم کرد که جایگزین حقوق ملى کشورها شده و ناظر بر روابط بین ملل باشد، همانگونه که قوانین حقوقى یک کشور، بر روابط افراد آن کشور نظارت دارد.


** اطاعت بى چون و چرا از مهمترین شرایطى است که ما براى انتخاب مدیران در نظر مى گیریم و هیچ ضرورتى ندارد که آنها در زمینه مدیریت تحصیلات و اطلاعاتى داشته باشند. اینگونه مدیران همچون مهره شطرنج در دست مشاوران و متخصصانى خواهند بود که ما از کودکى آنها را براى اداره امور جهان تربیت خواهیم کرد. همانطورى که نیک مى دانید اینگونه مشاوران را طورى تربیت مى کنیم که براى احراز مقام هائى که به آنها محول مى شود، واجد شرایط باشند. بعلاوه آنها را در زمینه امور سیاسى ، تاریخ و تحلیل وقایع، آموزش مى دهیم. مى دانیم که غیریهودیها طورى تربیت شده اند که نمى توانند وقایع تاریخى و مشاهدات خود را بدون پیشداورى تحلیل کرده و از این تحلیها نتیجه عملى بگیرند و یافته ها را راهنماى عمل خویش قرار دهند. بنابراین، ضرورتى ندارد که ما به آنها اهمیت بدهیم. بگذار که سرگرم شوند و عمرى را در آرزو و امید بسر ببرند و به خاطرات گذشته خویش دل خوش نمایند. بگذار خود را با اصولى که م ا به نام علم( تئورى) به آنها دیکته کرده ایم سرگرم کنند. با توجه به این هدف ما به یارى مطبوعات(رسانه هاى گروهى) اعتماد غیر یهودیها را به صحت این تئورى ها جلب مى کنیم. روشنفکران غیریهودى علوم را به طور مجزا از هم مورد تحقیق قرار مى دهند و بى آنکه خود متوجه باشند ، اطلاعات فراوان و نتایج گرانبهائى را فراهم مى آورند ولى آنها را در متن عمل پیاده نمى کنند. اما عوامل م ا اطلاعات به دست آمده از اینگونه تحقیقات را با هم تلفیق و ترکیب کرده تا به یک کل دست یابند و فکر خود را در جهت خواستهاى ما پرورش دهند.

تعلیم و تربیت ویرانگر

** فکر نکنید آنچه که در بالا گفته شد تنها یک حرف است. دقت کنید که ما چگونه موفق شدیم داروینیسم، مارکسیسم و نیچه ایسم را بال و پر بدهیم. یهودیان باید به سادگى به اهیمت نقش ویرانگر نظریه هاى بالا، روى ذهن و اندیشه غیریهود پى ببرند.

** براى آنکه در مسائل سیاسى دچار لغزش و اشتباه نشویم باید به طرز تفکر ، تمایلات و خصوصیات ملل مختلف توجه دقیق داشته باشیم. به عبارت دیگر سیستم ما به مثابه ماشین بزرگى است که اجزاء آن به مقیاس وسیعى متناسب با خلق و خوى، آداب و رفتار مردمى که در جهت هدفهایمان گام برمى دارند ، کار مى کند. لذا براى آنکه با شکست مواجه نشویم، باید از تجربیات گذشتگان استفاده کنیم.

** مى دانیم که ممالک جهان از مطبوعات بعنوان وسیله هائى براى هدایت فکر مردم در جهت دلخواهشان استفاده مى کنند. لذا براى آنکه بتوانیم از مطبوعات در جهت خواسته هاى خود استفاده کنیم ، باید در بین مردم نارضائى ایجاد نمائیم و سپس از طریق مطبوعات نارضائى ها را منعکس سازیم.مى دانیم که آزادى بیان تنها از طریق آزادى عمل تضمین مى شود، اما مردم غیریهودى نمى دانند چگونه از مطبوعات استفاده کنند. خوشبختانه این وسیله به دست ما افتاده است و ما مى توانیم از طریق مطبوعات اعمال نفوذ کنیم. جاى بسى خوشبختى است که ما علاوه بر مطبوعات، طلا را هم در اختیار داریم. ولى باید یادآور شد که ما این دو عامل را با از خودگذشتگى فراوان و از میان اقیانوسى از خون و اشک به دست آورده ایم و براى دست یابى به آنها قربانیان فراوانى داده ایم، البته هر قربانى اى که ما مى دهیم ، از نظر خداوند با هزار قربانى غیریهودى برابر است.

پروتکل شماره 3

*** مى خواهم اعلام کنم که تا رسیدن به هدفهایمان فاصله چندانى نداریم اگر چند قدمى را که در پیش داریم طى کنیم، سر و دم مارى که سمبل قوم ماست به هم وصل خواهد شد و حلقه اى کامل بوجود مى آید. معناى کامل شدن حلقه آنست که تمام کشورهاى اروپائى درون این حلقه محصور خواهند شد و تحت نفوذمان قرار خواهند گرفت.

*** موازین قانونى کشورهاى جهان بزودى درهم خواهند شکست. زیرا ما از همان آغاز تأسیس آنها را با نوعى عدم تعادل ایجاد کرده ایم و به سبب همین عدم تعادل شروع به نوسان مى کنند و سرانجام محوری را که به دورش مى چرخند فرسوده مى سازند. غیریهودیان مى پندارند که معیارهاى قانونیشان از تعادل و ثبوتى همیشگى برخوردار است، اما نمى دانند که روزى با عدم تعادل موازین قانونى خود مواجه مى شوند. در اینگونه جوامع، رهبر، چون، محورى است که بوسیله در باریان احاطه شده و درباریان آنقدر بر او مى شورند تا رانجام او را از پاى درآورند. به عبارت دیگر، رهبر از مردمى که مایه قدرتش هستند ، فاصله مى گیرد و نمى تواند با آنهائى که به دنبال کسب قدرت هستند، مقابله کند و نتیجتاً مغلوب مى شود. البته این ما هستیم که میان رهبر و توده مردم شکاف عمیقى ایجاد کرده ایم و قدرت را از هر دو سلب نموده و هر دو را چون کور و عصا از هم جدا ساخته ایم.

*** براى آنکه قدرت طلبان جهان، پس از دست یابى به قدرت نتوانند از آن به نحو مطلوبى استفاده کنند، ما از پیش تدابیر ویژه اى اندیشیده ایم . نخست آنکه تمایلات قدرت طلبان را از آزادى خواهى ، معطوف و متوجه استقلال طلبى مى کنیم. دوم آنکه احزاب گوناگون بوجود مى آوریم و آنه ا را رودرروى هم قرار میدهیم. سوم آنکه از بوجود آمدن قدرتهاى بزرگ جلوگیرى مى کنیم و وضعى پیش مى آوریم که دست یابى به قدرت براى هر کسى هدف بشود. سرانجام دولتها را به صورت صحنه مبارزات گلادیاتورى درمى آوریم تا ستیزه و جدال بر سر مسائل مبهم و پیچیده همچنان ادامه یابد و بى نظمى و گسیختگى همه جهان را فرا گیرد

*** سخنان بیهوده، پوچ، پوشالى و بى پایان به صورت نطق، مباحثه و گفتگو وقت دیوانیان و مجلس نشینان و هیأت مدیره ها را ضایع کرده است. روزنامه نگاران خیلى بى پروا به پروپاى مقامات اجرائى دولتها پیچیده اند. مؤسسات و سازمانها، تیزى دشنه سوء استفاده از قدرت را روى گردن خویش احساس مى کنند.به زودى همه چیز در اثر یورش دیوانه وار توده ها منفجر و به آسمان پرتاب خواهد شد.



فقر اسلحه ماست

*** زنجیرى که انسانها را به دام و تله فقر مى بندد، به مراتب محکمتر از زنجیر بردگى است . به بیان دیگر، از زیر یوغ بردگى مى توان بخوبى آزاد شد ولى رهائى از زیر یوغ بینوائى و فقر بسیار دشوار است. ما در قانون اساسى خود، حق رفاه مادى توده ها را به صورتى خیالى اما نه به گونه اى واقعى گنجانیده ایم و هرگز هم به این حق جامه عمل نمى پوشانیم. اگر قرار شود که هر فرد حق گفتن هر حرفى را داشته باشد، اگر قرار شود که هر روزنامه نویسى حق نوشتن هر مطلبى را اعم از خوب و بد پیدا کند، اگر هر کارگر زحمتکش و پرولترى، که دست تقدیر او را به کار وابسته کرده است، از لحاظ اقتصادى خود کفا باشد و نیز اگر بداند که قانون اساسى منافعش را تضمین نمى کند، فردا براى انتخاب نمایندگان بپاى صندوق رأى نمى رود و به نمایندگان که در واقع عوامل دست نشانده ما هستند، رأى نمى دهد. براى آنکه چنین وضعى پیش نیاید ، بسیارى از اصولى که رفاه اقتصادى او را تضمین مى کنند از متن قانون حذف مى کنیم و در عوض فقط به اوحق اعتصاب اعطاء مى کنیم تا از این طریق وابستگى اش به رفقاى هم مسلکش و نیز شرایطى که کارفرمایش بر او تحمیل مى کند، بیشتر شود.

ما از کمونیسم پشتیبانى مى کنیم

*** نابودى اریستوکراسى بنابه راهنمائى م ا و بوسیله عوامل مان صورت گرفت . ولى با نابودى اریستوکراسى داستان پایان نیافت و این بار پول پرستان به شیوه دیگر دام خود را بر سر راه مردم پهن کردند و همانطور که امروز مى بینیم پول پرستان یوغ استثمار خود را برگردن کارگران نهاده اند و آنها را شدیداً به اسارت گرفته اند.


*** ما بر روى صحنه نقش حامى کارگر را بازى مى کنیم و بدینسان زیر شعار همکارى، برابرى و تحت شعار اشتراک مساعى جهانى شعار و نیز مطابق اصول فراماسونرى خویش ، کارگران را به صف نیروهاى جنگجوى خویش یعنى سوسیالیزم، انارشیسم و کمونیزم مى کشانیم. اریستوکراسى از حمایت قانون برخوردار بود و از کار و دسترنج زحمتکشان ارتزاق مى کرد . به همین لحاظ بخاطر حفظ منافعش، همواره به تغذیه و سلامت کارگران توجه خاص داشت و مى خواست که کارگر ، سالم و نیرومند باشد تا بهتر و بیشتر از او بهره کشى کند. اما موضع ما درست مخالف این نظریه است. ما به مرگ و میر و کشتار غیر یهودیان فکر مى کنیم. به عبارت دیگر، قدرت ما، در گروکاهش مستمر مواد غذائى وضعف جسمى کارگر مى باشد. زیرا از این طریق مى توانیم کارگر را به اسارت خود درآوریم تا او را در اختیار داشته باشیم و نتواند علیه خواستهاى ما اقدام بکند. تسلطى که از طریق ایجاد گرسنگى بر کارگران به دست مى آید، به مراتب مطمئن تر از تسلطى است که اریستوکراسى به مدد قانون و شاه کسب کرده بود.

*** در میان توده مردم حسد، نفرت و زیاده خواهى ایجاد مى کنیم تا از خشم مردم استفاده کرده و همه موانعى را که بر سر راهمان قرار دارند با دستهاى آنها ریشه کن سازیم

*** هنگامى که زمان موعود فرا رسید و منجى عالم بشریت بر اریکه سلطنت جلوس کرد و تاج شاهى بر سر نهاد، با دستهاى توده مردم همه موانعى را که بر سر راه حکومت جهانگیرش قرار دارند، برمى داریم.
*** غیریهودیان عادت به فکر کردن را از دست داده اند مگر آنکه متخصصان ما به آنها آگاهى بدهند بنابراین آنها قدرت تشخیص و درک برنامه هائى که ما براى رسیدن به حکومت جهانى در پیش داریم، ندارند.لذا برماست که در مدارس دولتى، اطلاعات و دانشهاى پایه اى چون تشریح خصوصیات روحى ( روانشناسى )و حیات اجتماعى (جامعه شناسى) به آنان بیاموزیم و به مدد اینگونه اطلاعات به آنها بقبولانیم که افراد از لحاظ قابلیت ها و استعدادها یکسان نیستند و از لحاظ سلیقه ها و هدفهاى زندگى با هم اختلاف دارند .

پذیرفتن اصل اختلافات فردى، تقسیم کار را به تناسب استعدادها ایجاب مى کند و وقتى که انسانها بر حسب اصل تقسیم کار طبقه بندى شدند، خود به خود جامعه طبقاتى بوجود مى آید و بدینسان افراد مى پذیرند که همه طبقات در برابر قانون یکسان نیستند. پس از اینکه چنین اطلاعاتى به خورد آنها دادیم با رغبت تسلیم ما مى شوند و هر نوع شغلى را که به آنها دهیم قبول مى کنند. از سوى دیگر، چنین نظام تربیتى اى انسانها را وامى دارد که هر نوع نوشته اى را و یا هر سخنى را کورکورانه و بدون چون و چرا بپذیرند. همچنین به سبب درک ضعیفشان از امور، مى توان نفرت آنها را در هر شرایطى و هر موقع که لازم باشد برانگیخت.

یهودیان سالم خواهند ماند

*** وجود بحران اقتصادى نفرت غیریهودیان را افزایش مى دهد و صنعت را دچار رکود مى سازد. در این نگام ما مى توانیم به مدد عملیات مخفیانه و نیز بیارى طلا که قبلاً آنرا به دست آورده ایم ، آتش بحراناقتصادى را شعله ورتر سازیم و کارگران را در سراسر اروپا به خیابانها بریزیم . توده مردم به سبب ناآگاهى هایشان و نیز به سبب وجود بذر حسدى که ما در همان آغاز کودکى در ذهنشان کاشته ایم ، آماده مى گردند که خود کارفرمایانرا بریزند و اموال آنها را به غارت ببرند ما در این میان سالم خواهیم ماند و اموالمان به یغما نخواهد رفت زیرا از زمان شروع حادثه بخوبى آگاهیم و مى توانیم به موقع براى حفظ خویش تدابیرى بیندیشیم.

*** نشان دادیم که چگونه باگذشت زمان، غیریهودیان تسلیم حکومت م ا خواهند شد زیر ا بخوبى مى دانیم که چه موقع باید آزادى و آزادى خواهى را از تمام مؤسسات ریشه کن سازیم.

*** هنگامى که توده هاى مردم مى بینند که تمام امتیازها زیر عنوان آزادى به آنها اعطاء مى شود، تصور مى کنند که مى توانند رهبرى جهان را به دست گیرند. ولى به زودى خود را به راهنمائى ما نیازمند مى بینند و دو دستى قدرت را در اختیار ما مى گذارند و رهبرى تام الاختیار امور را به دست ما مى سپارند. اگر انقلاب فرانسه را به یاد آوریم، در مى یابیم که عنوان و لقب کبیر را ما به آن دادیم، مقدمات آنرا ما فراهم کردیم و خلاصه آنکه طراحى آنرا ما به عهده گرفتیم.

*** از دیرباز تاکنون ما بشر را از قیدو بندهاى فراوانى رهائى بخشیده ایم و در آینده نیز او را راهنما خواهیم شد تا سرانجام در برابر پادشاهى که خون قوم بنى اسرائیل در رگهایش جریان دارد، سرتعظیم فرود آورده و به حکومتى که ما براى جهان تدارک مى بینیم، تسلیم شود.

*** در حال حاضر ما یک نیروى بین المللى شکست ناپذیریم که از یک طرف مورد حمله قرار مى گیریم و از طرف دیگر حمایت مى شویم. از ویژگیها و رذالتهاى مردم غیریهود، آنست که از زورگو اطاعت مى کنند و نسبت به مردم ضعیف فوق العاده بدون ترحم هستند. از سوئى تحمل تضادها و برخورد عقاید را ندارند و از سوى دیگر، حاضر مى شوند که زیر فشار و خشونت رژیمهاى مستبد جان بدهند ولب به شکوه نگشایند. وجود چنین خصلتهائى در مردم غیریهودى، مستقل بودنمان را مشخص مى کند. مردم غیریهودى از همه دیکتاتورهاى زمانه ستم فراوان کشیده اند ولى در عوض فقط بیست تن از این دیکتاتورها را سربریده اند.

*** به راستى مردم عامى پدیده هاى فوق الذکر را چگونه تعبیر مى کنند و نظر آنها در باره وقوع چنین پدیده هائى که ظاهراً ارتباط چندانى با هم ندارند چیست؟ تعبیر اینگونه پدیده اینست که دیکتاتوره ا از طریق عواملشان زیرگوش توده مردم، برابرى، و تأمین رفاه همگان را زمزمه مى کنند ولى به مردم نمى گویند، که وحدت تنها در سایه حکمروایى یهود ممکن و میسر است. و در نتیجه امر به مردم مشتبه شده، درستکار محکوم و خیانتکار تبرئه مى شود و این وضع همچنان ادامه مى یابد تا آنجا که خدا بخواهد. به راستى ما باید شکرگزار و راضى از اوضاع باشیم زیرا مردم هر گونه نظمى را به بى نظمى مبدل مى کنند که نتیجه این اوضاع به سود ما است.

*** کلمه آزادى، جوامع انسانى را به جنگ علیه هرگونه زور و قدرتى برمى انگیزد. حتى علیه خداوند و قوانین طبیعت. لذا زمانى که ما به سلطنت رسیدیم، باید واژه آزادى را از قاموس و فرهنگ زندگى حذف کنیم. زیرا این واژه توده هاى مردم را به جانورانى خونخوار مبدل مى کند. این جانوران خونخوار وقتى که شکم هایشان از خون و خونابه سیر و سیراب شد، به خوابى عمیق فرومى روند و از همه چیز بى خبر مى شوند.در این حالت به خوبى مى توان آنها را به زیر زنجیر کشید زیر ا اگر خون نیاشامند ، نخواهند خوابید و کشمکش همچنان ادامه مى یابد.

پروتکل شماره 4

*-* هر جمهورى و حکومتى چند مرحله پشت سرمى گذارد. در مرحله نخست حکومت شکل ثابتى ندارد و بوسیله توده مردم از سوئى به سوى دیگر کشانده مى شود. در مرحله دوم حکومت شکل عوام فریبى بخوبى مى گیرد. پس از آن آنارشیسم به وجود مى آید و سرانجام انارشیسم به حکومت استبدادى منجر مى گردد. البته میان حکومت مطلقه اى که به صورت قانونى در مى آید ، خود را در برابر مردم مسئول و متعهد مى داند و نیز خط مشى آن کاملاً آشکار است و حکومت مستبدانه اى که ناشى از هرج و مرج است تفاوت فراوان وجود دارد. حکومت استبدادى و مطلقه اى که زاده هرج و مرج است ، علیرغم آشکار بودن مظاهر استبدادیش، مى کوشد تا چهره واقعى خود را مخفى بدارد. این نوع حکومت به وسیله دستهاى پنهان و سازمانهاى مخفى اداره مى شود. کارگردانان اینگونه رژیم به همان اندازه که بى پروا هستند، به همان نسبت هم پرده پوش مى باشند. تغییر دادن آنها به مان اندازه که ممکن است در سقوط رژیم مؤثر باشد ، به همان نسبت هم به عوامل مخفى کمک مى کنند تا حکومت را از خطر سقوط حفظ کنند.

*-* چه کسى مى تواند با یک قدرت نامحسوس درافتد و آنرا واژگون سازد؟ این ما هستی م که چنین قدرت نامحسوسى داریم. اگر چه فراماسونرهاى غیریهودى، کورکورانه در خدمت ما هستند، و براى مقاصد ما کار مى کنند، اما برنامه هاى ما همچنان براى آنها و دیگران ناشناخته و اسرارآمیز باقى خواهد ماند. ما اعتقاد به خدا را متزلزل مى کنیم

*-* اگر آزادى بر خداپرستى مبتنى باشد، با برآورى، انسان دوستى و برابرى پیوندى داشته ، براى جامعه بى زیان باشد، به رفاه عمومى لطمه اى وارد نسازد و در اقتصاد هم جائى براى خود پیدا کند، بر ما لازم است که هم احترام به آزادى و هم اعتقاد به خدا را در میان مردم غیریهودى از بین ببریم. و نیازهاى مادى را جایگزین اینگونه اعتقادات سازیم. اما اگر اعتقاد به خدا موجب شود که ما بر مردم حکومت کنیم ، در اینصورت باید به تبلیغ دین بپردازیم و با راهنمائى مردان روحانى، مردم را به تسلیم واداریم.

*-* براى آنکه بتوانیم قدرت اندیشیدن را از مردم غیر صهیونیست سلب کنیم، باید فکر آنه ا را متوجه صنعت و تجارت کنیم. سرگرم شدن آنها به داد و ستد و اندیشیدن به منفعت، باعث مى شود که دشمن مشترکشان را فراموش کنند. از سوى دیگر، به صنعت جنبه احتکارى مى دهیم. بدین معنى که به بهاى صنعنتى شدن بسیارى از زمینها نادیده گرفته مى شوند که سرانجام به دست ما مى افتند و ما آنه ا را احتکار مى کنیم.

*-* افزایش روز افزون رقابت بمنظور پیش افتادن در زندگى از سوئى، ونابسامانیهاى اقتصادى از سوى دیگر، مردم را سرخورده و افسرده مى کند، نفرت آنها نسبت به مقامهاى عالى رتبه ادارى، مذهبى و سیاسى اوج مى گیرد، طلا به عنوان وسیله اى براى ارضاء نیازهاى مادى مردم مورد توجه واقع مى شود، ظرفیت مردم به مرز انفجار مى رسد و براى قیام آماده مى شوند. قیام مردم براى کسب ثروت است نه اشاعه خوبیه ا. زیرا این قیام از نفرت منبعث مى شود. به بیان دیگر، نفرت طبقه محروم از طبقه ممتاز جامعه موجب قیام مى گردد. قشرهاى پائین جوامع غیریهودى در پى رهنمودهاى ما علیه طبقه ممتاز به پامى خیزند و سرانجام با حریفانمان یعنى علماى غیر یهودى بر سر قدرت به نبرد مى پردازند.

پروتکل شماره 5

* در جوامعى که فساد همه جا را فرا مى گیرد، جمع آورى ثروت تنه ا از طریق تقلب و نادرستى * امکان پذیر مى گردد، قدرت دولت رو به ضعف مى نهد، قیود اخلاقى تنها از طریق مجازاتهاى سنگین سارى و جارى مى شوند، قوانین و مقررات، ضمانت اجرائى ندارند ، مردم در برابر سرنوشت جامعه شان احساس مسئولیت نمى کنند و مقررات بین المللى نیز نادیده گرفته مى شوند، با اعمال چه روشى و به کمک چه سیستم مدیریتى مى توان اینگونه جوامع را اداره کرد؟

پاسخ اینست که سیستمى فوق العاده متمرکز و مقتدر که تمام قدرتهاى دورن جامعه را به دست گیرد ، مى تواند در این مورد کارآمد باشد. بدین معنى که تمام فعالیتهاى سیاسى مردم را باید زیر نظر گرفت، و تمام آزادى هائى که رژیم هاى غیریهودى به مردم اعطاء کرده اند، به تدریج سلب کرد . و زمینه اى فراهم آورد که مردم بتوانند گسیختگى ها و ناهنجاریهاى رژیم هاى غیریهود را دریافته و به شاهنشاهى قوم ما ایمان آورند. آنچه در بالا گفته شد، باید انگاره و الگو و راهنماى عمل ما در تمام زمانها و مکانها باشد تا بتوانیم بدینوسیله تمام کسانى را که چه در حرف و چه در عمل مخالف ما هستند، از سر راهمان برداریم.

* ممکن است ادعا شود که چنین انگاره و الگوهائى با پیشرفتهاى امروز ما سازگار نیست. ولى کژى و *نادرستى این ادعا را نشان مى دهیم.
* سالیانى بس دراز، مردم باور مى داشتند که شاهان بنا به اراده خداوند بر مردم استیلا یافته اند و در نتیجه همین تصور، بدون تردید و دودلى تسلیم آنان مى شوند ولى از زمانى که ما از حقوق انسانها سخن به میان آوردیم، تزلزلى در اندیشه آدمیان نسبت به جاودانى بودن حکومت شاهان ایجاد کردیم و تقدس شاهان را در چشم مردم از بین بردیم. و نیز هنگامى که اعتقاد مردم را نسبت به خدا تضعیف کردیم ، قدرت را از کاخ شاهان به خیابانها کشیدیم و آنرا در مالکیت متمرکز ساختیم و سپس آنرا به غنیمت بردیم.

* جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیریهودى به کمک سخن پردازى و تئورى هاى وسوسه انگیز ،کار متخصصان و مدیران ما است. ما یهودیان در مشاهده امور، تجزیه و تحلیل آنها، محاسبات دقیق مسایل مالى، طرح برنامه هاى سیاسى و نیز حس همکارى با یکدیگر، رقیبى نداریم. تنها ممکن است یسوعى ها در این زمینه با ما رقابت کنند. البته برنامه هایى طرح کرده ایم که این قوم را در چشم توده مردم ناآگاه ، بى اعتبار سازیم. ضمناً باید یادآور شویم که ما به صورت یک سازمان مخفى عمل مى کنیم.

* احتمال مى رود که براى مدت زمانى معین غیریهودیها در سراسر دنیا با هم سازش کنند و این سازش امنیت ما را به خطر اندازد. ولى از این خطر جان سالم به در خواهیم برد زیرا اختلافات موجود آنها بسیار وسیع و ریشه دار است و آنها به این زودیها جرأت چنین سازشى را پیدا نخواهند کرد.ما طورى مردم را به جان هم انداخته ایم که همه به همدیگر بدگمانند. نفرت مردم از یکدیگر به خاطر تعصبات مذهبى و نژادى که در طول 20 قرن گذشته تبلور یافته است، اجاره نخواهد داد که مردم به این سادگى با یکدیگر آشتى کنند. به همین دلیل اگر ملتى بخواهد اسلحه اش را علیه ما بردارد، دولتى پشتیبان خود نخواهند

یافت. بنابراین دولتهاى غیریهودى باید به خاطر بسپارند که هر نوع تبانى و توافقى علیه ما فى نفسه زیان بخش خواهد بود. قدرت ما فوق العاده است و در آن تردیدى نیست. بدون حضور دستهاى پنهان ما ،ملتها نمى توانند حتى بر سر یک مسأله ناچیز و خصوصى با هم به توافق برسند. پیامبران گفته اند، ما قومى هستیم که به وسیله خدا برگزیده شده ایم تا فرمانرواى مردم سراسر جهان باشیم. خداوند به قوم ما هوش و ذکاوت سرشار اعطا کرده است. ما کفایت و لیاقت آن را داریم تا مسئولیت رهبرى جهان را به انجام برسانیم.

البته اقوام دیگرى هستند که از هوش و ذکاوت برخوردارند، ولى آنها تازه به دوران رسیده هایى هستند که نمى توانند حریف ما بشوند. اگر کشمکش و درگیرى بین ما ایجاد شود، کشمکشى وحشتناک خواهد بود . ولى آنها یاراى برابرى با ما را ندارند زیرا خیلى دیر سررسیده اند.

انحصار سرمایه

* تمام چرخهاى ماشین هر دولتى به کمک موتورى حرکت مى کند که این موتور در دست ما مى باشد و آن طلا است. حکماى ما تدابیرى اندیشیده اند که سرمایه از ارزش فوق العاده اى برخوردارباشد .
براى آنکه گردش عمل سرمایه محدود نشود باید آن را در راه ایجاد تجارت و صنعت انحصارى بکار گرفت آزادى گردش عمل سرمایه در جهت تأسیس وگسترش صنایع، به دست اندرکاران صنعت نوعى قدرت سیاسى مى دهد که از این قدرت مى توان براى استثمار مردم سود جست. امروزه خلع سلاح کردن مردم خیلى ساده تر از آماده کردن آنها براى جنگ است. همچنین برانگیختن احساسا ت مردم خیلى مهمتر از فرونشاندن این احساسات است. ما باید به فکر حفظ موقعیت خود باشیم و صحنه مبارزه را از وجود دیگران پاک سازیم. هدف اساسى مدیران ما این است که قدرت فکر کردن مردم را تضعیف کرده ت ا افکار آنه ا از پروتکل های رهبران یهود برای تسخیر جهان اندیشیدن به مسایل اساسى منحرف و متوجه مسایل کم اهمیت شده و فرصت مقاومت کردن در برابر ما نداشته باشند.

* ازدیرباز مردم جهان متقاعد شده اند که عمل، بیش از حرف، اثر دارد. اگر به دنبال حرف ، عملى پدیدار شود، اعتماد مردم بیشتر جلب مى شود. براى آنکه بتوانیم ازچنین اصلى حداکثر استفاده را ببریم، باید موسساتى به وجود آوریم تا آنچه را که در جهت منافع و پیشرفت مردم انجام مى دهیم، به نمایش بگذاریم.
* براى فریب مردم، نخست باید قیافه یک آزاداندیش به خود بگیریم و از احزاب ، آزادى، و هر نوع گرایش فکرى طرفدارى کنیم و سپس به سخن پراکنى بپردازیم و آن قدر سخنرانى کنیم که مردم از حرف زدن و سخنرانى دل زده و خسته شوند.

* براى آنکه بتوانیم افکار عمومى را مشوب سازیم و مردم را در حالت گیجى و سرگردانى نگه داریم ، باید مطالب ضد و نقیض در بین مردم پخش کنیم و این عمل را آنقدر ادامه دهیم که غیریهودیان خود را در پیچ و خم اطلاعات متناقض گم کنند ومتقاعد شوند که تنها راه رهایى از این سرگردانى ها نداشتن عقیده و اطلاعات سیاسى است. باید توجه داشت که اطلاعات واقعى سیاسى در اختیار کسانى است که مردم را بدین طریق به بیراهه مى کشانند و این نخستین رمز از رموز مملکت دارى است.

دومین رمز موفقیت ما در امر کشوردارى به شرح زیر است:

الف - شکست دولتهایى که بر سر کار هستند را طورى جلوه دهیم که مردم از فهم علل شکست عاجز شوند. به علاوه در ارائه آداب و رسوم، علایق و شرایط زندگىِ مردم طورى افراط کنیم که مردم از برقرارى تفاهم میان خود عاجز شوند.
ب - میان احزاب نفاق شدیدى ایجاد کنیم و امکان هر گونه تشریک مساعى میان احزابى که تسلیم ما نمى شوند،را از بین ببریم.
ج - هرگونه ابتکار فردى و خلاقیتى را که به سودما نباشد، نابود کنیم. زیرا هیچ خطرى بالاتر از ابتکار و خلاقیت فردى نیست. به ویژه اگر خلاقیت، باهوش توأم باشد. کارى که از یک فرد مبتکر برمى آید ، از میلیونها آدم عامى برنمى آید. لذا ما باید تعلیم و تربیت غیریهودیان را در جهتى سوق دهیم که قوه ابتکار از دانش آموزان گرفته شود و نطفه خلاقیت در ذهن آنها خفه گردد.
د - آزادى عمل گروههاى مختلف را رودرروى هم قرار دهیم تا تصادم و برخورد پیش آید و شور و شوق به ناامیدى و شکست منجر شود.

به کمک روشهاى بالا مى توانیم دول غیریهودى را فرسوده کرده و آنها را تسلیم خویش سازیم و سپس بر خرابه همه حکومتهاى دنیا یک ابرقدرت شیطانى بنا کنیم به طورى که دستهاى توانمند این ابرقدرت بتواند به همه جا برسد و چنان قدرت غول آسایى به هم بزند که مقهور هیچیک از ملل دنیا نشود.

پروتکل شماره 6


مى خواهیم به انحصار ثروتهاى عظیم، منابع و کالاهایى که جوامع غیریهودى درآینده به مقیاس وسیعى به آنها متکى خواهند شد، دست بزنیم تا اینکه این جوامع را پس از شکست سیاسى با شکست اقتصادى نیز مواجه سازیم.

** اقتصاددانانى که اکنون در این جلسه حضور دارند، اهمیت موضوع را به خوبى مى توانند دریابند.

** با تمام روشهاى ممکن، باید اهمیت حکومت قدرتمندمان را به همگان گوشزد نماییم و اعلام کنیم کسانى که به حکومت جهانى ما تسلیم شوند، از حمایتمان برخوردار خواهند شد.

اریستوکراسىِ غیرصهیونیستى از این پس قدرت سیاسى ندارد و باید آن را مرده تلقى کرد. ولى به سبب داشتن زمین و خودکفایى مواد غذایى مى توانند به عنوان خطرى بزرگ ما را تهدید کند. لذا باید به هر قیمتى که شده آنها را ازداشتن زمین محروم کنیم. براى وصول به این هدف، باید مالیاتهاى سنگین به زمین ها ببندیم و وضعى پیش آوریم که زمین داران املاک خود را براى گرفتن قرض ، در گرو طلبکاران بگذارند. به کمک چنین تدابیرى زمین داران بدون قید و شرط تسلیم ما خواهند شد.
** اریستوکراتها که خصلتاً به قناعت عادت نکرده اند و به سرمایه اندک راضى نمى شوند، خیلى زود از بین مى روند.

ما غیر صهیونیستها را استثمار مى کنیم

** همزمان با اقداماتى که( در مورد زمیندارى) در بالا ذکر کردیم ، صنعت را نیز به انحصار خود درمى آوریم. البته در مراحل نخست صنعت را در یک حالت تعادلى قرار مى دهیم و از انحصار شدید در لا سرمایه در بخش Ĥ مراحل اولیه خوددارى مى کنیم. غرض ما ازحالت تعادل اولیه آن است که صنعت و مخصوصى تمرکز گردند و بانکهاى خصوصى به وجود آیند. زمینها از گرو طلبکاران بیرون آمده و به گرو بانکها درآیند. آنچه که ما مى خواهیم این است که هم ماحصل کار کارگر و هم بازده زمین هردو به چنگال صنعت بیفتند و بدین سان تمام پولهاى جهان نزد ما ذخیره شود و غیریهودیها ، طبقه کارگر و زحمتکش جامعه را تشکیل دهند و بدون قید و شرط تسلیم ما شوند. در چنین شرایطى اگر به خاطر منافع دیگرى تسلیم ما نشوند، لااقل به خاطر آنکه درآمدى داشته باشند و بتوانند زنده بمانند، تسلیم ما خواهند شد.

** براى آنکه بتوانیم صنعت غیریهودیان را به کلى نابود کنیم، علاوه بر انحصارطلبى، تجمل پرستى را رایج مى کنیم و نیازهاى کاذب مردم را افزایش مى دهیم. اقدام دیگر م ا این است که مزد کارگرهار ا بالا مى بریم به طورى که این افزایش دستمزد هیچگاه به سود آنها تمام نشود. چاره این کار آن است که بهاى ارزاق عمومى را بالا ببریم و گناه این گرانى را به گردن کاهش فرآورده هاى کشاورزى و دامى بیندازیم . در عین حال به شیوه بسیار زیرکانه اى میزان تولید را کاهش مى دهیم. بدین معنى که اعتیاد و هرج و مرج طلبى و کم کارى را در میان کارگران رواج مى دهیم و به مدد شیوه هاى گوناگون، صحنه زمین را از وجود متخصصان و تحصیل کرده هاى غیریهودى پاک مى کنیم تا میزان تولید کاهش پیدا کند.

** پیش از آنکه غیریهودیان به فهم حقایق نایل شوند و مشکلات را دریابند ، ما به موقع عمل مى کنیم. فى المثل زیرپوشش هواخواهى از طبقه کارگر و به یارى اصول اقتصاد سیاسى که تئورى هاى ما بر آنها مبتنى است، تبلیغات دامنه دارى به راه مى اندازیم و آنگاه از نیروى کارگر به سود خویش بهره بردارى مى کنیم.

پروتکل شماره 7

* براى آنکه بتوانیم هدفهایمان را که قبلا درباره آنها بحث کردیم، هر چه زودتر عملى سازیم، مى باید میزان تولید جنگ افزارها و نیز شماره نظامیان و پلیس را افزایش دهیم. خواست ما این است که در همه کشورهاى جهان کارگران، سربازان، پلیس و تعداد اندکى بزرگ سرمایه دار از ما جانبدارى کنند

* هم در سراسر اروپا و هم در سایر کشورها از طریق نوعى بى نظمى، شورش و دشمنى ایجاد مى کنیم تا بدین وسیله بتوانیم استفاده دو چندان ببریم. راه رسیدن به این هدف آن است که در مرحله نخست کشورها را به زیر سلطه و نفوذ خوددرآوریم تا بتوانیم در مواقع لزوم هم بى نظمى ایجاد کنیم و هم ، نظم برقرار سازیم. وقتى به چنین نفوذى رسیدیم ، کشورهاى تحت سلطه وجود م ا را به عنوان نیروى تهدیدکننده اى تلقى مى کنند. در مرحله دوم با اعمال روشهاى سیاسى ، اقتصادى و ایجاد تعهدات مالى ، دولتها را به جان همدیگر مى اندازیم. البته براى آنکه این برنامه را با موفقیت به انجام برسانیم ، باید نفوذ و حضور خود رابا زیرکى خاصى در تمام ملاقات ها و مذاکراتى که به منظور توافق و ترک مخاصمه بین کشورها به عمل مى آید، افزایش دهیم و نیز با استفاده از یک زبان دیپلماسى و زیرپوشش درستکارى، خود را طرفدار توافق معرفى مى کنیم. از آنجا که ملتهاى غیریهودى همواره براى پیشنهاداتى که ازخارج به آنه ا عرضه مى شود، یعنى در واقع پیشنهاداتى که ما به آنها ارائه مى دهیم، اهمیت خاصى قائلند، لذ ا پیشنهادات ما را پذیرفته و متقاعد مى شوند که ما منجى و خدمتگزار بشریت هستیم.

جنگ جهانى

* اگر کشورى بخواهد با ما مخالفت کند، ما باید آنقدر قوى باشیم که حتى همسایگان کشور مخالف را نیز تهدید به جنگ کنیم. اگر همسایگان نیز همراه کشور مخالف همگى علیه ما متحد شوند، آنگاه ما باید آنها را به یک جنگ جهانى تهدید کنیم.
* عامل اصلى موفقیت ما در امور سیاسى پنهانکارى است . بدین معنى ، گفتار و عمل سیاستمدار هیچگاه نباید یکى باشند.

* ما باید دولتهاى غیریهودى را مجبور کنیم که در جهت خواسته هاى ما قدم بردارند. روش کار چنین خواهد بود که افکار عمومى را از طریق مطبوعات که به قدرت بزرگ معروفند و تقریباً در دست ما مى باشند، شکل بدهیم و طبیعى است که دولتها به افکار عمومى توجه خواهند کرد.

پروتکل شماره 8

* ما باید تمام جنگ ابزارهایى که مخالفانمان ممکن است علیه مان بکار گیرند، در اختیار داشته باشیم. ضمناً باید پیچیده ترین واژه هاى حقوقى را از میان کتب قانونگذارى بیرون بکشیم تا به هنگام داورى و قضا از آنها استفاده کنیم. البته این واژه ها ممکن است ناموجه و غیرعادلانه جلوه کنند ولى براى آنکه چنین وضعى پیش نیاید، باید از قبل چاره جویى کنیم بدین معنى، واژه هاى پیچیده را در قالب عباراتى زیبا بیان کنیم تا اصولى اخلاقى، عالى، متعالى و معقول جلوه کنند.

کادر رهبرى جامعه ما باید خود رابا تمام مظاهر تمدن که به موقع بکار آیند، مجهز کند . کادر رهبرى باید عواملى چون روزنامه نگاران، وکلاى مدافع ورزیده، سیاستمداران کار کشته، مدیران برجسته و خلاصه افرادى که در مدارس ویژه از تعلیم و تربیتى عالى برخوردار بوده اند، در اختیار داشته باشد. چنین افرادى با ساخت اجتماعى جوامع ( جامعه شناسى)، انسان شناسى، و همه زبانهای ى که ب ا الفباى سیاست ساخته شده اند، باید آشنا باشند. وانگهى این افراد باید با تمام مسایل حساس جامعه اى که در آن نقشهایى بازى مى کنند، آشنا گردند. منظور از مسایل حساس، تمایلات، علایق، نارسایى ها و نقاط ضعف مردم غیریهودى و نیز شرایط محیط زندگى آنها است. نیازى به گفتن نیست که معاونان و مشاوران کادر رهبرى از میان غیریهودیان انتخاب نخواهند شد. غیریهودیان که عادت دارند رییس و مدیر بشوند، خود را در مسایل مربوط به مدیریت به زحمت نمى اندازند و هدف را از وسیله تمیز نمى دهند و معمولا نامه ها را بدون آنکه بخوانند امضاء مى کنند و پست و مقام ریاست و مدیریت را یا به منظور گرفتن دستمزد احراز مى کنند و یا به خاطر ارضاء جاه طلبى هایشان.

* دولت ما تمام اقتصاددانان جهان را به خدمت خود درمى آورد. به علاوه آموزش اصول و مبانى اقتصاد به یهودیان نشانگر اهمیتى است که ما براى علم اقتصاد قائلیم. دولت ما از مشورت بانکداران، صاحبان صنایع سرمایه داران و میلیونرها برخوردار خواهد بود و همه چیز به زبان ارقام و اعداد بیان خواهد شد.

* تا زمانى که نتوانیم مشاغل دولتى را به برادران یهودى مان بسپاریم ، ناگزیریم افرادى را از میان غیریهودى براى تصدى مشاغل دولتى انتخاب کنیم. البته این افراد را زیرنظر مى گیریم و آنه ا را کاملا از مردم جدا نگه مى داریم چنانچه این افراد از اجراى دستورات م ا سرپیچى کنند ، به مجازاتهاى سنگین و احتمالا اعدام محکوم خواهند شد. غرض از اعمال چنین سختگیرى هایى آن است که این افراد تا آخرین قطره خونشان ازمنافع ما دفاع کنند.

پروتکل شماره 9

*** توجه به خصوصیات و خلق و خوى مردمى که شم ا در ممالکشان زندگى و فعالیت مى کنید ، اهمیت بسیار به سزایى در اجراء و پیاده کردن برنامه هایمان دارد. تا زمانى که افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره هاى تربیتى ما دوباره تربیت نشوند، نمى توانیم برنامه هایمان را در اینگونه جوامع مطابق با روشى کلى و یکسان پیاده کنیم. اما اگر برنامه ها را محتاطانه و توأم با آموزش آغاز کنیم، مى توانیم در کمتر از یک دهه منش و خلق و خوى سرسخت ترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادى که از پیش مطیع ساخته ایم، به زیر سلطه خویش درآوریم.

*** کلماتى چون آزادى، برابرى و برادرى در واقع اسمهاى مستعارى هستند که فراماسونرهاى ما آنها را بکار مى برند. هنگامى که حکومت شاهنشاهى ما آغاز گشت این کلمات را از صورت استعارى بودن بیرون آورده و به صورت عباراتى ایده آلى چون حق آزادى، وظیفه برابرى و آرمان برادرى درمى آوریم. بدین معنى ما غلطترین کار را انجام مى دهیم و به اصطلاح با شاخ گاو درمى افتیم.

هرگونه قانونى را عملا از بین مى بریم و تنها آنهایى را که خوب باشند، حفظ مى کنیم. امروزه اگر دولتى علیه ما اعتراض کند بنا به تشخیص ما شاید هم بعید نباشد حتى اگر مبارزه علیه سامى گرایى را شروع کند، این مبارزه لازم و ضرورى به نظر مى رسد. زیرا نسل آینده ما را آماده کارزار مى کند. از آنجا که در این مورد به تفصیل بحث کرده ایم، ضرورتى ندارد در اینجا مطالب راتکرار کنیم.

دولت قدرتمند یهود

*** هیچگونه محدودیتى براى حوزه فعالیتهاى ما وجود ندارد. دولت توانمند ما که در شرایطى فوق العاده قانونى به بقا خویش ادامه مى دهد. با واژه دیکتاتورى که مفهوم زور وقدرت از آن مستفاد مى شود ، توصیف مى گردد. من اکنون در مقامى هستم که با کمال اطمینان و آگاهى به شما بگویم که قانونگذاران در موقع مناسب به داورى مى نشینند و سپس درمورد ما حکم مى کنند. به زودى کشتار وحشیانه خود را آغاز مى کنیم و بر مرکب پیروزى سوار مى شویم. ما صرفاً براساس زور به فرمانروایى خویش ادامه مى دهیم زیرا همچون یگانه حزب حاکم، تمام نیروها مغلوب و مطیع ما مى شوند. حربه هاى نامحدود ما عبارتند از حریصانه سوزاندن آدمیان، بى رحمانه انتقام گرفتن و سرسختانه کینه توزى کردن.

*** بنابه تحریک ما، ترور و وحشت همه جا را فرا مى گیرد ، افراد ب ا آرمانه ا و عقاید مختلف مانند سلطنت طلب، عوام فریب، سوسیالیست و آرمان گرا ( ایده آلیست)به خدمت ما درخواهند آمد و بنا به اغواى ما مى کوشند تا هر نوع نظم و آرامشى را برهم زنند و همه جا را به آشوب بکشانند. وجود چنین طغیانهایى دولتها را دچار دگرگونى مى کند و مردم حاضرمى شوند براى برقرارى صلح و آرامش همه چیز را فدا کنند. تا زمانى که به قدرت جهانى ما اعتراف نکنند و تا زمانى که تسلیم م ا نشوند ، صلح را به سرزمینشان باز نخواهیم گرداند.

*** در چنین شرایطى مردم فریاد مى زنند تا دول جهان بر سر استقرار سوسیالیزم به توافق برسند. اما تجزیه احزاب و نفاق میان آنها باعث مى شود که مردم به ما بپیوندند. جدال بر سر قدرت، میان مردم آغاز مى گردد و پول در این میان نقش مهمى رابازى مى کند. بدیهى است که همه پوله ا نزد م ا ذخیره شده و پیروزى از آن ما خواهد بود.

*** ما ازقبل به اتحاد میان رهبران و توده هاى ناآگاه مردمِ جوامعِ غیریهودى پى برده ایم و اقدامات لازم در این زمینه معمول داشته ایم. بدین معنى میان رهبران و توده هاى مردم از طریق ایجاد ترس و وحشت، سدى ایجاد کرده ایم و وضعى پیش آورده ایم که توده مردم در آینده پشتیبان م ا باشد . به زودى زمام رهبرى توده ها را بدست مى گیریم و آنها را در جهت مسیرى که به هدفهایمان ختم مى شود ، هدایت مى کنیم.

*** براى آنکه از رهبرى توده ناآگاه مردم غیریهودى به کلى غافل نشویم هر چند گاه یکبار در مراسم آنها شرکت مى کنیم و اگر نتوانیم این کار را شخصاً انجام دهیم، تصدى این امور را به کسانى که فوق العاده مورد اعتماد ما باشند، محول مى کنیم. پس از آنکه توده مردم به رهبرى م ا اعتراف کردند ، آنگاه به طور خصوصى درباره مسایل سیاسى با آنها وارد مذاکره مى شویم و به آنان آموزش سیاسى مى دهیم تا آنه ا را به سوى هدفهاى دلخواه مان سوق دهیم.

*** کسى نمى رود تحقیق بکند که در مدرسه فلان روستا چه مطالبى تدریس مى شود، ولى به محض آنکه مردم ما از زبان یکى از مأموران سیاسى دولت ی ا رهبر مملکت مطلبى را شنیدند ، نه تنه ا آن را درسراسر کشور خویش بلکه آن را به تمام مردم جهان مى رسانند.

*** براى جلوگیرى از نابودى بى موقع موسسات و سازمانهاى غیریهودى، اهرمها و فنرهایى که گردش . کار این سازمانها را تنظیم مى کنند، تعبیه کرده ایم و با دقت و ظرافت هر چه تمام آنها را کار گذاشته ایم سیاست آزادى عمل که نظم و هماهنگى را ازسازمانها و موسسات مى گیرد، درموقع لزوم به جاى اهرمهاى تنظیم کننده، پیاده مى کنیم. به بیان دیگر، به درون سیستم مدیریت، قانونگذارى، انتخابات، و نیز مطبوعات را و آزادى هاى شخصى و از همه مهمتر سیستم تعلیم و تربیت این جوامع دست برده ایم و فلسفه آزادى رواج داده ایم.

جوانان مسیحى را به فساد مى کشانیم

*** ما جوانان مسیحى را در دریایى از افکارشاعرانه غرق مى کنیم و آنها را براساس تئورى ها و اصولى که آنها را غلط مى پنداریم، تربیت مى کنیم تا بتوانیم آنان را به فساد بکشانیم.

*** بدون آنکه قوانین را از اساس عوض کنیم، آنها را به تعبیر و تفسیرهاى متناقض تبدیل مى کنیم تا آنچه از این تعبیر و تفسیرها حاصل مى شود، به صورت نتایج چشمگیرى جلوه کند . البته چنین نتایج چشم گیرى باعث مى شوند، که چهره واقعى قوانین، در پس این تعبیر و تفسیرها مخفى بماند و کارگزاران دولتى نتوانند اصل قوانین را که در شبکه درهم و برهمى از سیستم قانونگذارى محصور گشته اند، از تعابیر و تفاسیر تفکیک کنند.

اعمال روش بالا را ما تئوری تفویض اختیار مینامیم


*** ممکن است بگویید که اگر غیریهودیان از نقشه و طرح ما آگاه شوند، علیه ما مسلح مى گردند و ستیزى بزرگ علیه مان آغاز خواهند کرد. ولى ا قبل از وقوع چنین حادثه اى چاره اندیشى خواهیم کرد و مانورى خواهیم داد که پشت هر انسان پرجرأتى را بلرزاند و آن چاره این است که در زیرزمین شهرهاى بزرگ و پایتخت کشورهاى اروپایى دالانهاى عظیمى حفر مى کنیم تا موقع احساس خطر شهرها را منفجر سازیم.

پروتکل شماره 10

## آنچه که من امروز مى خواهم بگویم، در واقع تکرار همان مطالبى است که قبلا هم گفته ام و خواهشم از شما این است که به خاطر داشته باشید دولتها و مردم به بازتاب و انعکاس سیاستشان در خارج از مرزهایشان، اهمیت خاصى مى دهند. حال نمى دانیم نمایندگان دولتهاى غیریهودى، در کنفرانسهاى بین المللى پیرامون مسایلى چون آزادى یا تساوى حقوق به منظور برانگیختن احساس احترام دیگران صحبت مى کنند، تا چه حد مفهوم این واژه ها را درک مى نمایند. در هر صورت سیاست ما ایجاب مى کند هنگامى که درباره مسایلى چون تفویض اختیار، آزادى بیان، آزادى مطبوعات، آزادى مذهب، تساوى در برابر قانون ،احترام به مالکیت فردى، آزادى انتخاب مسکن، عدالت و تعیین مالیاتها صحبت مى کنیم، باید به معنى دقیق این واژه ها توجه داشته باشیم. به بیان دیگر، ما باید این مسایل را به طور خیلى صریح و بى پرده با مردم در میان نگذاریم و هر گاه ضرورتى حاصل شد که مطرح بشوند ، به طور قاطع و صریح از آنها اسم نبریم .بالعکس به طور خیلى سربسته و بدون ذکر جزئیات درباره آنها صحبت کنیم. دلیل سکوت ما در این باره آن است که وقتى مقولات بالا اسم گذارى نشده باشند، یعنى مردم تصور دقیقى از آنها نداشته باشند ، قطعا دستمان باز خواهد بود که چه چیز اضافه و چه چیز کم کنیم و در نتیجه مردم متوجه چنین تغییراتى نمى شوند.

توده هاى ناآگاه مردم براى نبوغ رهبران سیاسى خود احترام فوق العاده اى قائلند و حتى از روشهاى خشونت بار آنها تمجید مى کنند. اگر چه این روش خشونت بار رهبران، رذالت و پستى است ، اما در عین حال، خود نوعى زیرکى به شمار مى رود و باید دانست که چگونه این نیرنگ را مدبرانه بکار گرفت. هدف ما دستیابى به یک قدرت جهانى است

## توجه جهانیان را به این نکته جلب مى کنم که وظیفه قوم ما پیاده کردن برنامه هایى است که قبلا آنها را طراحى کرده ایم. لذا براى ما ضرورى است که پیش از هر چیز به پرورش خویش بپردازیم و طورى بارآییم که روحیه بى پروایى، گستاخى و زورگویى با شخصیت مان عجین شود تا بتوانیم موانع را از سرراهمان برداریم.

## هنگامى که کودتاى ما با موفقیت صورت گرفت به قشرهاى مختلف مردم چنین مى گوییم: در گذشته به شما بسیار بدگذشت و هر آنچه داشتید رو به تباهى مى رفت. اختلاف لهجه و زبان، مرزها و ملیت گراییها را که همه از علل بیچارگى شما بودند، نابود خواهیم ساخت و به شما آزادى اعطا خواهیم کرد. در عوض شما باید تسلیم ما بشوید. آنچه را که به شما عرضه و ارائه مى کنیم اگر تأیید کردید ، این خود عادلانه خواهد بود. توده مردم به زودى به تمجید و تحسین ما خواهند پرداخت و م ا را بر سر دست بلند خواهند کرد و آن روز، روزى است که امید و آرزوهاى ما برآورده شده است. رأى، اصولا وسیله اى است که ما از آن استفاده مى کنیم تا بر سر قدرت بمانیم. به افراد یاد مى دهیم که حتى درکوچکترین مجامع وگردهم آیى ها، براساس رأى گیرى به توافق برسند. اعمال چنین رویه اى موجب خواهد شد که اکثریت مردم به جاى سرزنش، ما را مورد تأیید قرار دهند.
## همه مردم را بدون در نظر گرفتن اختلافات طبقاتى یا سایر تفاوتهایشان وادار به رأى دادن مى کنیم زیرا رأى افراد تحصیل کرده براى دست یابى به یک اکثریت قاطع کافى نیست و نیز به مردم القاء مى کنیم که خود افراد داراى اعتبار و اهمیت هستند. اهمیت خانواده و نقش تربیتى آن را در میان غیریهودیان از بین مى بریم و اجازه اظهار وجود به کسى نمى دهیم زیرا توده مردم باید صرفاً به وسیله ما اداره شود. به آنها اجازه نمى دهیم که رودرروى ما بایستد. حتى فرصت نمى دهیم که تقاضاى دادرسى بکنند. آنها باید به شنیدن حرفها ما واطاعت از ما عادت کنند.توده مردم ناآگاه بنا به راهنمایى ما سران خود را انتخاب مى کنند و در جهت دلخواهمان حرکت مى نماید و تسلیم رژیم ما خواهند شد زیرا مستمرى و درآمد و نیز منافعش، همه در دست رهبران رژیم ما است.

## چهارچوب سیستم حکومتى که ما در آینده آن را عرضه خواهیم کرد، باید به وسیله یک نفر طرح ریزى شده باشد. زیرا اگر افراد متعددى دست اندرکار ساختن و پرداختن بخشهاى مختلف این سیستم باشند، چهارچوب چنین سیستمى چندان محکم و استوار نخواهد بود. اگر ما شناختى درباره نحوه عملکرد سیستم داشته باشیم، اشکالى پیش نخواهد آمد ولى هیچگاه نباید به بحث و تبادل نظر درباره طرح کلى سیستم بپردازیم زیرا بسیارى از اسرار آن کشف خواهد شد. به علاوه بحث و تبادل نظر موجب مى شود که افراد به برداشتهاى متفاوتى برسند و این خود موجب تغییر و دستکارى سیستم مى شود . در حالى که ما نمى خواهیم سیستم حکومت تغییر کند و کارى را که نوابغ قوم مان انجام داده اند، به دست توده ناآگاه یا عده اى افراد منتخب متلاشى شود.

## سیستمى که دربالا از آن یاد شد، سایرموسسات موجود رابه زودى واژگون نخواهد کرد بلکه تنها روى اقتصاد آنها اثر مى گذارد که نتیجتاً منجر به تغییرات کلى و همه جانبه موسسات خواهد شد و سرانجام همه موسسات در درون سیستم تحلیل مى روند.


سمّ آزادی

# در تمام کشورهاى جهان واژه هایى مانند وزارت، نمایندگى، سنا، شوراى دولتى، شوراى قانونگزارى و هیأت اجرایى، علیرغم تنوع و تعددشان همگى مفهوم دولت را مى رسانند و ضرورتى ندارد که من درباره رابطه این موسسات با یکدیگر صحبت کنم. زیرا همه شما به این امر واقفید. تنها توجه شم ا را به اهمیت کارکرد این موسسات جلب مى کنم. این موسسات وظایف دولت را(قانونگزارى، قضایى ، اجرایى ) بین خود تقسیم کرده اند و مانند اعضاى مختلف بدن انسان با هم عمل مى کنند. حال اگر قسمتى از ماشین دولت صدمه ببیند، تمام دستگاه دولت مثل بدن انسان بیمار مى شود و سرانجام مى میرد.

# با توجه به مقدمات بالا مى خواهم نتیجه بگیرم که اگر سم آزادى را به درون یکى از بافتهاى دولت تزریق کنیم، سم به دیگر بافتها نفوذ کرده و سرانجام موجب نابودى دولت مى شود. گفتار زیر این مطالب را به خوبى روشن مى کند.
# از زمانى که سیاست آزادى طلبى به امر مملکت دارى راه یافت، سیستم حکومت مطلقه جاى خود را به حکومت مشروطه داد و بدینسان مردم غیریهودى با دست خود حکومت هاى مطلقه را که از ثباتى نسبى برخوردار بودند، متزلزل ساختند. زیرا حکومت مشروطه جز بى نظمى، سوءتفاهم ، کشمکش ، عدم توافق و برخورد میان احزاب چیزى دیگر ببار نمى آورد. به عبارت دیگر، مشروطه مکتبى است که جز نابودى دولت هدفى دیگرندارد. باید افزود که تریبون سخنرانان از جمله عواملى بوده است که در واژگون و متزلزل کردن حکومتهاى مشروطه نقش بسیار مهمى بازى کرده است . پس از آنکه حکومتهاى مشروطه یکى پس از دیگرى بر اثر حمله و انتقادهاى شدید واژگون شدند، مردم به فکر حکومت جمهورى افتادند . آنگاه به وساطت قوم ما رؤساى جمهورى ازمیان توده مردم انتخاب شدند. یعنى غیریهودیان بى آنکه خود بدانند ، دست نشاندگان ما را به رهبرى خود پذیرفتند. همه تحولات بالا که درا مر مملکت دارى صورت گرفته است ، به مثابه نقبى است که به دست ما زیرپاى مردم غیریهودى حفر شده است.

## در گفتار بالا نشان دادیم که به وساطت ما حکومت از مطلقه به مشروطه و از مشروطه به جمهورى تحول پیدا کرد. اینک مى خواهیم اندکى درباره ویژگیهاى حکومت جمهورى بحث کنیم:
## رییس جمهور حکومتهاى غیریهودى تحت نفوذمان را  ما از میان موثق ترین عوامل و دست نشاندگان مان نامزد مى کنیم و سپس او را براساس رأى گیرى انتخاب مى نماییم.

## از آنجا که قوانین را ما از قبل تدوین کرده ایم، حق تغییر و تعویض قانون را از رییس جمهور سلب مى کنیم. در عوض او را به ریاست کل قوا منصوب مى نماییم تا بتواند درموقع لزوم، ازقانون اساسى دفاع کند.
رییس جمهور، عملا فرد فاقد اختیارى است که هدف و مسئولیتش تنها حفظ قوانین است که ما از پیش تدوین کرده ایم.
## بسیارروشن است که کلید معما، در دست ما مى باشد و کسى جز م ا نمى تواند در قوانین دخل و تصرفى به عمل آورد.
## در قانون اساسى دولتهاى غیریهودى، حق استیضاح کردن دولت را از رییس مجلس سلب مى کنیم و تعداد نمایندگان را به حداقل ممکن مى رسانیم تا بدین وسیله بتوانیم شور و شوق سیاسى را در دل مردمى که مشتاق مسایل سیاسى هستند، بکشیم. اگر چنین رویه اى دشواریهایى به بار آورد، آنگاه وضعى پیش مى آوریم که گروه بسیارى از مردم به فعالیتهاى سیاسى تمایل پیدا کنند.
حق انتصاب معاون رییس جمهور، رییس و معاون مجلس سنا را به رییس جمهور تفویض مى کنیم و تعداد جلسات مجلس را کاهش مى دهیم به طورى که مجلس در هر ماه بیش از چند جلسه نداشته باشد .

وانگهى به رییس جمهور که رییس قوه مجریه هم هست، اختیاراتى در مورد مجلس، تفویض مى کنم . مثلا اختیار خواهد داشت که اعضاى مجلس را براى توضیح فراخواند و یا مجلس را منحل کند . اما براى آنکه عواقب و نتایج چنین اعمالى که همگى غیرقانونى هستند،گریبانگیر برنامه هاى ما نشود، باید چاره اندیشى کنیم.

همانطورى که یادآور شدیم، به رییس جمهور طبق قانون اختیاراتى داده شده است. ولى براى آنکه با استفاده از اختیاراتش به سوى حکومت مطلقه میل نکند، وزیران و مقامات عالى رتبه را وامى داریم تا با اقدامات خود از اعمال نفوذ او جلوگیرى کنند. البته بهتر است که این کار به وسیله شوراى وزیران ، سنا و شوراى دولتى انجام بگیرد تا به وسیله افراد.

## رییس جمهور، بنا به تشخیص ما قوانین را تعبیر و تفسیرمى کند و هر زمان که ما به او دیکته کردیم، مى تواند قوانین را تغییر دهد. به علاوه به بهانه رفاه و سعادت مردم، او این حق را خواهد داشت که قوانین جدیدى پیشنهاد کند.

نابودى دولت ها هدف ماست


## با توجه به آنچه که قبلا گفتیم اندک اندک زمینه نابودى دولتهاى غیریهودى را فراهم مى کنیم و سرانجام قدرت را به دست مى گیریم. پس از اینکه به قدرت دست یافتیم، به طور نامحسوسى اصول قانون اساسى دول غیرصهیونیست را گام به گام حذف مى کنیم و هنگامى که زمان موعود فرا رسید ، حکومت مطلقه قوم خود را جایگزین هرنوع حکومتى مى سازیم.

## پیش از آنکه قانون اساسى دول غیریهودى نابود گردد، ممکن است مردم به حقانیت حکومت مطلقه ما پى ببرند. در چنین دوره اى، مردم در حالت بیم و انتظار به سر مى برند، از بى نظمى و نارسایی هاى دولت ها خود که ما موجد آنها هستیم به شدت خسته مى شوند و از رهبران خود چنین مى خواهند:

ما تنها یک پادشاه مى خواهیم که همه مردم روى زمین را متحد سازد و نابسامانیها را مرزها، ملیتها و مذاهب ریشه کن سازد. پادشاهى مى خواهیم که بتواند صلح و آرامشى که رهبران فعلى نمى توانند به ما . بدهند، براى ما فراهم آورد

## براى آنکه آرزوى استقرار حکومت مطلقه قوم خود را در دل همه مردم جهان ایجاد کنیم، لازم است که رابطه مردم را با دولتهایشان تیره کنیم. به طورى که مردم بر اثر اختلاف عقیده ، گرسنگى ، بیمارى و کشمکش به تنگ آیند و جز به رهایى از دست دولتهایشان و پناه بردن به حکومت نجات بخش ما ، به چیز دیگرى نیندیشند.
## اگر درراه رسیدن به هدفهایى که در پیش داریم کوشا نباشیم، و به ملل دنیا یک لحظه فرصت نفس کشیدن بدهیم، به سختى مى توانیم به هدفهایمان برسیم.

پروتکل شماره 11

** شوراى دولت همانند گذشته، بیان کننده صریح قدرت قانونى رهبر به حساب مى آید . این شورا جزئى از قوه قانونگزارى است که مى توان آن را کمیته نظارت بر قوانین و تصویب نامه هاى رهبر نام نهاد.

** مفاد بالا جزئى ازقانون اساسى جدید به حساب خواهد آمد. به علاوه انشاء قوانین و مقررات به طرق زیر امکان پذیر است:
الف - از طریق قوه مقننه، تحت پوشش پیشنهادات کمیته نظارت بر قوانین.
ب - ازطریق پیشنهاد رییس جمهور و با تصویب شوراى دولت
ج - در موارد ضرورى به وسیله کودتا

** درباره کلیات مربوط به قوانین تقریباً بحث کرده ایم و اینک اندکى وقت خود را صرف پرداختن به جزییات مى کنیم تا بتوانیم ماشین دولت را در جهتى که قبلا بحث کرده ایم، به حرکت درآوریم و منظور من ازذکر جزییات آن است که آزادى مطبوعات، حق تشکیل انجمن ها ، آزادى عقیده ، اصل رأى گیرى و خلاصه بسیارى چیزهاى دیگر را باید از لوح ذهن آدمى براى همیشه پاک کنیم . و یا اینکه پس از اعلام قانون اساسى جدید، دستخوش تغییرات بنیادى گردانیم. زیرا پس از انجام این تغییرات ما مى توانیم مقررات خود را به منصه ظهور درآوریم.
اما اگر مدتى طولانى از اعلام و انتشار قانون اساسى بگذرد، و ما این تغییرات را ایجاد کنیم ، در این صورت خطرات قابل توجهى ما را تهدید خواهد کرد. دلایل وجود این خطرات را مى توان در زیر آورد:

اگر ما تغییرات را عجولانه انجام دهیم، از لحاظ روانى نوعى ترس ازتغییرات در مردم ایجاد مى شود . از سوى دیگر اگر ما خیلى افراطى در مورد انجام تغییرات عمل کنیم، به شأن و پرستیژ لغزش ناپذیر خویش لطمه وارد ساخته ایم. و یا مى گویند که ما خطر را احساس کرده ایم که مجبور به انجام چنین تغییراتى شده ایم. در این صورت، باز به پرستیژ قانون اساسى لطمه وارد مى شود. آنچه ما مى خواهیم این است که از همان آغاز اعلام قانون اساسى و پیروزى، کودتا یعنى در حالى که مردم جهان هنوز در حالت وحشت به سر مى برند، فوراً احساس کنند که ما فوق العاده قوى، پرقدرت و شکست ناپذیر هستیم و مى توانیم بدون مقاومت، آنچه را که بر سر راهمان وجود دارد، برداریم و به مردم تفهیم کنیم که قدرت را با آنها تقسیم نخواهیم کرد. در این حال آنها چشم روى هم مى گذارند، راضى مى شوند و به انتظار دستور ما مى نشینند.

ما گرگیم

** غیریهودیان گله گوسفندانند و ما گرگهاى این گله هستیم. و شما مى دانید که وقتى گرگ به گله مى زند، چه اتفاقى مى افتد؟

** علت اینکه غیریهودیان چشم روى هم مى گذارند و چیزى نمى گویند آن است که ما به آنان قول مى دهیم به محض آنکه دشمنان را رام و تمام احزاب را سرکوب کردیم، تمام آزادى هایى که از آنه ا گرفته شده است، به آنها باز مى گردانیم. ضرورتى ندارد که بگوییم چه مدت طول مى کشد که آنه ا را براى بازگرداندن آزادى هایشان در حال انتظار نگه مى داریم.

- به چه دلیلى ما این خط مشى را در پیش گرفته ایم؟


و چرا غیرصهیونیستها به مفهوم واقعى آنچه که ما به ذهنشان فرو مى کنیم، توجه نمى کنند؟ چر ا قوم پراکنده ما براى رسیدن به هدفهایش به جاى صراط مستقیم، این همه راه پرپیچ و خم طى مى کند؟ دلیلش آن است که ما کارهایمان را به وسیله سازمانهاى فراماسونرى که ناشناخته هستند ، انجام مى دهیم و کوشش مى کنیم هدفهایمان گمان و سوءظن برنیانگیزد و این گله غیریهودى به فراماسونرى ما به پیوندد و به چشم رفقاى خود خاک بپاشد.
** ما یهودیان برگزیده خداوند هستیم و پراکندگى مان در سراسر جهان از عنایات اوست. پراکندگى ما در چشم همگان نوعى ضعف به شمار مى رود. در حالى که این خود براى ما نوعى قدرت است. زیرا ما اکنون در آستانه فرمانروایى بر سراسر جهان قرار گرفته ایم.


انشالله ادامه دارد ...


نظرات 2 + ارسال نظر
سید شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ب.ظ http://bijaraz.blogsky.com

با سلام

قسمت دوم مطلب پروتکلهای 24 گانه صهیون را که در وبلاگ نصب کردی با درج نظر در وبلاگ ما مطلع مان بفرما تا درجاهایی منتشر کنیم
ممنون

ناشناس یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:04 ب.ظ http://vaja.ir


با سلام و کمال تشکر لطفا همینطور دقیق متن فوق رو تکمیل کنید تا به عنوان سندی در محیط سایبر قابل دسترسی باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد