و اما فیلم شاهزاده ایرانی....!!!!!!
این فیلم را میتوان نمایی از یک خواب آشفته دانست که کانونهای رسانهای آنگلوساکسون برای ایران دیدهاند. خنجر جادویی این فیلم یک ابزار جنگی و نمادی از سلاحی غیرمتعارف و نابودگر همچون بمب اتمی تداعی میشود.
یک سال پیش فیلم سینمایی «شاهزاده پارسی» (Prince of Persia) در امریکا
اکران شد. این فیلم پر هزینه و کاملا حرفهای در قالب یک افسانه شرقی به
روایت بخشی از تاریخ، فرهنگ و آینده ایران میپردازد که از نقطه نظر
فرهنگی و سیاسی و با توجه به مناسبات کنونی داخلی و خارجی بسیار حائز
اهمیت است. پرداخت قوی و در نگاه اول مثبتِ فیلم از آنچه به سرزمین پارس
تعلق دارد و همچنین جذابیت ساختار و خط داستانی آن کم و بیش از سوی
مخاطبان خارجی و تا حدی ایرانی مورد اقبال و استقبال قرار گرفت.
هرچند
ایده اصلی این فیلم از بازی ویدئویی که به همین نام تولید شده، برآمده
است ولی داستان و درون مایه آن یک اثر مستقل بوده و هیچگونه ارتباطی با
بازی نداشته و می تواند به عنوان یک اثر رسانه ای مستقل مورد بررسی قرار
گیرد.
«دَستان» یک نوجوان باهوش و جسور خیابانی است که به دلیل ویژگی های خاص اش از سوی پادشاه به پسر خواندگی پذیرفته می شود. سالها گذشته است و اکنون او در کنار فرزندان خونی پادشاه، به عنوان یک جنگجو به سرزمین پارس خدمت می کند. «نِظام» مرد اَمینی که همگی از جمله دَستان به او اعتماد دارند و از مشاوران پادشاه به شمار می آید اعلام می کند، حاکم شهر الَموت، در تجهیز دشمنان سرزمین پارس به سلاح های جدید، همکاری داشته است. بنابراین باید به این شهر حمله کرد و این حاکم خائن را که قصد مقاومت دارد برکنار نمود. همه فرزندان پادشاه به درخواست نظام، بسیج می شوند و الموت را تصرف میکنند. شاهزاده مؤنث الموت دختر زیبایی به نام تهمینه است که پس از به آتش کشیده شدن شهر به اسارت در می آید. دستان پس از نبرد تن به تن با حاکم الموت او را از پای در می آورد و خنجر عجیب او را غنیمت می گیرد.
در جشن پیروزی، پادشاه به پاس شجاعت و رشادتی که دستان از خود نشان داده تهمینه را به عنوان همسر او معرفی می کند. درست در همین لحظه پادشاه مسموم میشود و جان میسپارد. جشن به آشوب کشیده میشود و همه شواهد نشان میدهد دستان قاتل پادشاه است. دستان و تهمینه به همراه خنجر عجیب از شهر می گریزند. دستان به دنبال راهی است که بی گناهی خود را ثابت کند. او تصور می کند فرزندان خونی پادشان این توطئه را طرح ریزی کرده اند؛ به همین دلیل مخفیانه به شهر باز می گردد و به سراغ نظام که مورد اعتماد اوست می رود و ماجرای بی گناهی خود را بازگو می کند.
اما در حین صحبت، سربازان او را محاصره میکنند. اما دستان باز هم موفق به فرار می شود. تهمینه راز خنجر اسرار آمیزی که دستان از حاکم الموت به غنیمت گرفته را برای او بازگو می کند. این خنجر که در واقع یک هدیه الهی به مردم سرزمین پارس است میتواند زمان را به عقب بازگرداند و امکان جبران اشتباهات را فراهم آورد و صاحب آن همچنین می تواند به قدرت بی پایانی در تسلط به سرزمین پارس دست یابد. دستان متوجه می شود همه این توطئه ها کار «نظام» بوده است و او به دروغ حاکم الموت را خائن و شریک دشمنان سرزمین پارس معرفی کرده تا خنجر اسرار آمیز را به چنگ آورد و با قتل پادشاه خود به حکومت بر سرزمین پارس برسد. اهرُم اجرایی نظام گروهی آدمکش حرفه ای هستند به نام هاساسین که به دستور او مأمور میشوند با کشتن دَستان، خنجر اسرار آمیز را برای او بیاورند. در نبرد پایانی دستان موفق می شود به کمک خنجر زمان را به عقب برگرداند و اجازه ندهد نظام به حکومت برسد.
فیلم سینمایی شاهزاده ایرانی را بر اساس آنچه در ادامه ارائه خواهد شد، باید آغاز یک خط رسانه ای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران به شمار آورد. می توان انتظار داشت محصولات دیگر این خط رسانه ای در دیگر قالبهای تصویری یا نوشتاری، در آینده نزدیک عرضه شود.
این جمله از زبان تهمینه خطاب به دستان بیان می شود که ما باید جلوی آغاز این «آرماگدون» را بگیریم. واژه آرماگدون برگرفته از نام منطقه ای در بیت المقدس است و در کتاب مقدس به جنگی بزرگ اطلاق میشود که جبهه شر و باطلِ آن از سرزمین های شرقی بیت المقدس هستند. خنجر هرچند نمادی از سلاح نامتعارف جنگی است ولی به خودی خود بد نیست بلکه اتفاقا از سوی خداوند به مردم سرزمین پارس عطا شده است؛ آنچه مهم به نظر میرسد، این است که خنجر در اختیار نظام خودکامه قرار نگیرد. جالب اینکه در سکانس مربوط به آزاد شدن نیروی خنجر توسط نظام، پدیدهای شبیه به انفجار اتمی شهر را نابود می کند.
«نظام» بر خلاف دیگر اسامی کاراکترها نه به «نظام الملک طوسی» قابل بازگشت است و نه دیگر شخصیتهای تاریخی دوره ای که فیلم درباره آن سخن میگوید. این اسم و دیگر عناوین موجود در فیلمنامه را باید نمادین(سمبلیک) به شمار آورد. این شیوه از تکنیکهای رایج فیلنامهنویسی است.
در این فیلم حشاشین به عنوان اهرم اجرایی نظام در پیشبرد اهدافش معرفی می شوند. جالب اینکه حشاشین در تبلیغات جهانی سه شهرت عمده دارند: شیعه بودن، تروریست بودن و شیطانی بودن در فیلم شاهزاده ایرانی. شیطانی بودن نظام و حشاشین با مارهایی که همواره در آستین و محل زندگی آنها وجود دارند و به آنها در انجام مأموریت هایشان کمک می کنند، مورد تأکید قرار می گیرد. این مارها نظام و حشاشین را به اهریمن های افسانه ای ایران همچون ضحاک نیز پیوند می زنند.
در تمامی دایره المعارف ها و مدخل های انگلیسی گفته شده است که حشاشین گروه تروریستی از شیعه اسماعیلیه بودند که با داروهای روانگردان و مواد مخدر و همچنین وردها و طلسم های شیطانی افراد را مسخر خود می کردند. این منابع همواره در توضیح خونریز بودن این گروه می گویند واژه assassin به معنای آدم کش و قاتل در زبان انگلیسی از حشاشین نام این گروه مشتق شده است. شبکه هیستوری چندی پیش مستندی سیاه درباره جهوری اسلامی پخش کرد که در آن خط ترور را از زمان حسن صباح و حشاشین تا زمان جمهوری اسلامی ایران و بسیجیان امتداد داده بود. این گونه برنامه ها که تعداد آنها کم نیست و می توان فهرستی از آنها ارائه کرد از مدت ها پیش میان حشاشین، تروریسم و جمهوری اسلامی ایران در ذهن مخاطب غربی پیوند ایجاد کرده اند.
وقت آزمایش نهایی قوم ایرانی فرا رسیده است.
کتاب ذریه پیامبران و نقش ویژه ایرانیان در آخرالزمان را حتما بخوانید قبل از اینکه پاک شود
از اینجا دریافت کنید
aliahoseinzadeh1234.blogfa.com
یا از اینجا
persiamustnotperish.blog.com